<!-- /* Style Definitions */ p.MsoNormal, li.MsoNormal, div.MsoNormal {mso-style-parent:""; margin:0cm; margin-bottom:.0001pt; text-align:right; direction:rtl; unicode-bidi:embed; font-size:12.0pt; font-family:"Times New Roman"; mso-fareast-font-family:"Times New Roman";} @page Section1 {size:612.0pt 792.0pt; margin:72.0pt 90.0pt 72.0pt 90.0pt;} div.Section1 {page:Section1;} -->
ذکر ابوتراب عجب مستی آور است
این نام پیرِ میکده ی حوض کوثر است
اصلاً هراس و باک نداریم از حساب
محشر کلید باغ جنان دست حیدر است
رحمت به مادرم، که مرا مجلس تو بُرد
این شوقِ نوکری، اثر شیر مادر است
اول کسی که وارد فردوس می شود
از صنف نوکران علی دوست، قنبر است
حبل المتین حیدریون در پل صراط
نخهایِ سبز چادر زهرایِ اطهر است
هر کس ز غربت حسنش گریه کرده است
خندان ترینِ مردمِ صحرایِ محشر است
فردا تمام اهل زمین تشنه اند و ما
لب هایمانِ ز باده ی آل عبا تر است
راهی برای شیعه ی تو تا بهشت نیست
«تا کشتی نجات حسینی شناور است»
سینه کبودها، چقدر بُرد کرده اید!!!
باغ بهشتِ سینه زنان با صفاتر است
محشر تمام سینه زنان گردِ زینب اند
آن روزِ داغ، چادر او سایه گستر است
مانند باد می گذریم از پل صراط
تا رویِ دست فاطمه قنداقِ اصغر است